×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  یکشنبه - ۲۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
«امید صلح» بررسی کرد:حضور زنان در کابینه؛هزینه یا فرصت؟

پایگاه خبری صلح پایدار – آقای روحانی حاضر نیستند درخصوص مسائل زنان هزینه ای بپردازند و در دفاع از حقوق انسانی زنان به عنوان یک حقوقدان ایستادگی کنند.
  زهرا دیانی : حضور زنان در پست های عالی مدیریتی کشور از جمله وعده هایی است که معمولا پیش از انتخابات، سیاستمداران طالب قدرت که خود را مدافع حقوق زنان می دانند، بر آن تاکید می کنند. وعده ای که گویا پس از برگزیده شدن، به وادی فراموشی سپرده می شود و شاید به قول بسیاری از صاحبنظران علت این فراموشی بازمی گردد به فضای سیاسی حاکم برکشور که به نوعی این حضور را برنمی تابد و دولتمردان ما تنها مشارکت توده‌ای زنان را برای افزایش تعداد آرای خود می‌خواهند. این انتقادها بعد از معرفی کابینه دوازدهم و عدم حضور وزیر زن در آن، قوت بیشتری به خود گرفت و موجبات دلخوری فعالان حوزه زنان و بخشی از حامیان دکتر روحانی را فراهم ساخت . البته رییس دولت برای دلجویی از این منتقدان دستور بکارگیری زنان در پست های معاونتی وزارتخانه ها را صادر کرده و برخی وزرا نیز قول اطاعت از این امر و اجرای درخواست رییس جمهور را داده اند.درخواستی که شاید روسای دولتها خود اجرای آن را یک ریسک می دانند و به همین دلیل حاضر نیستند چنین هزینه ای را در عمر دولتمداری خود بپردازند.  به هرحال بررسی جایگاه زنان در جامعه ایران و علت حضور کم رنگ آنها در پست های عالی مدیریتی محور بحثی است که هفته نامه «امید صلح» در گفتگو با الهه کولایی، استاد دانشگاه تهران به آن پرداخته است.

**********************

با توجه به گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی لطفا بفرمایید جایگاه زنان در جامعه ایران را چطور ارزیابی می کنید؟

مساله زنان مانند دیگر مباحثی که در انقلاب اسلامی مطرح شد با یک جنبه آرمانی براساس الگوهای متعالی دینی در دوره انقلاب اسلامی و سالهای نخستین پس از پیروزی آن مطرح گردید. مانند بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی ایده هایی که در این زمینه وجود داشت هرچند که بسیار ریشه دار و عمیق بود اما در جامعه ای مطرح می شد که قرنها نظام های پدرسالار بر آنها حاکم بوده و رابطه عمودی قدرت که همه روابط اجتماعی را شکل داده است که این مساله در مورد زنان هم در در حوزه عمومی در عرصه سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی و هم در حوزه خصوصی یعنی در خانواده کاملا استمرار داشته است بنابراین اینکه در آرمانهای انقلاب اسلامی موضوع برابری حقوق انسانی مرد و زنان براساس آموزه های دینی مطرح شد و امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی برآن پافشاری کردند به معنای وجود داشتن ظرفیت مناسب در جامعه برای ایجاد شرایط مناسب به منظور تامین حقوقی انسانی زنان نبوده است .در واقع این آرمان یعنی تامین حقوق انسانی زنان با موانع مختلف و گوناگون چه در اقتصاد و چه در سیاست و چه در حوزه های فرهنگی و اجتماعی روبرو بوده است.به طوری که ما همچنان بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه شاهد هستیم در برابر تامین وجوه مختلف آن مشکلات و موانع جدی وجود دارد.بنابراین به نظرمی رسد در بررسی زمینه ها و موانع تاریخی آن باید مساله فرهنگی و وجوه دیگر را هم به آن اضافه کرد که مسیر کاملا جنبه بازدارنده داشته است .مضافا به این که در حوزه عمل سیاسی هم زنان همواره به عنوان ابزار مورد توجه قرار گرفته اند و حضور موثر آنها و مشارکت سیاسی تاثیرگذار آنها تا پای صندوقهای رای موضوعیت داشته و بعد از آنکه دولت مستقر شده، زنان و تلاش های آنها را نادیده گرفته است. البته این به معنای آن نیست که ما درجا زده ایم بلکه در طول سالهای گذشته پیشرفت قابل توجهی در این زمینه رخ داده است اما متاسفانه فعالان حوزه زنان بخصوص در حوزه سیاست به ضرورتهای موفقیت در این عرصه کمتر توجه کرده اند و از درس های جوامع دیگر درجامعه ایران کمتر استفاده کرده اند.

برخی حضور کم رنگ زنان در پست های مدیریتی را به خاطر ضعف و ناکارآمدی آنها می دانند. نظر شما دراین باره چیست؟

کسانی که اینگونه پاسخ می دهند؛ مفروضشان این است که کارهایی که به مردان واگذار شده براساس توانمندی و شایستگی آنها بوده است درحالی که همگان بخوبی می دانند بسیاری از مشکلات امروز ناشی از مدیریت های مردانه است. بنابراین به نظر می رسد موضوع عدم پذیرش زنان در پست های قدرت ،بیشتر یک موضوع سیاسی و حتی تاریخی، فرهنگی و اقتصادی است. این نوع عذر و بهانه ها بیشتر برای کنار زدن زنان از این رقابت است. ما در بسیاری از موارد شاهد ناکامی و یا شکست مردان در اجرای وظایف و تکالیفشان در حوزه های مدیریتی بوده ایم بدون آنکه کسی به جنسیت آنها توجه کند. اما وقتی این مساله درباره زنان مطرح می شود به طور خاص موضوع جنسیت و زنانگی مبنا قرار می گیرد و کمتر معیارهای انسانی مطرح می شود. این نوع برخورد ما را متوجه می سازد که مساله زنان و مدیریت زنان به یک مقاومت بسیار اساسی که ناشی از توزیع قدرت در سطوح مختلف آن است، مربوط می شود. به همین دلیل باید پذیرفت که مساله زنان یکی از سیاسی ترین مسائل در جامعه ماست که با موضوع توزیع قدرت در سطوح مختلف ارتباط مستقیم دارد و به طور طبیعی در برابر بازتوزیع قدرت مقاومت جدی وجود دارد که البته همه جوامع کم و بیش این مراحل را پشت سر گذاشته و می گذارد .

موضع گیری آقای روحانی پیش از انتخابات به گونه ای بود که فعالان حوزه زنان دلخوش کرده بودند که حداقل دو وزیر زن در کابینه دوازدهم حضور خواهند داشت. چرا این اتفاق نیفتاد؟

در میان اولویت هایی که برای دولت آقای دکتر روحانی وجود دارد موضوع زنان از مسائل اولویت دار نبوده و نیست. ایشان بارها نشان داده اند ملاحظات مربوط به حوزه سیاست خارجی و اقتصاد که بسیارهم مهم هستند؛ در اولویت دولت ایشان قرار دارد بنابراین حاضر نیستند درخصوص مسائل زنان هزینه ای بپردازند و در دفاع از حقوق انسانی زنان به عنوان یک حقوقدان ایستادگی کنند.

یعنی روسای دولتها در نظام جمهوری اسلامی حضور زنان در کابینه را به نوعی ریسک می دانند؟

در واقع عوامل متعددی در این زمینه نقش دارد که من اشاره کردم. باید ریشه های تاریخی ، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی را مورد توجه قرار داد. بحث بحث فردی نیست .بحث برسر یک نگرشی است که ریشه در تاریخ کشور ما دارد و به این سادگی تغییر نمی کند. درواقع جز با پشت کار و تلاش خستگی ناپذیر و البته آگاهانه و پایدار زنان، این شرایط تغییر نخواهد کرد . در این زمینه همانگونه که تا به حال شاهد بودیم فقط در دوره آقای احمدی نژاد در کابینه وزیر زن حضور داشت که آن هم براساس رویکردهای حاکم بر دولت او و نگاه او به مقوله سیاست و دولت بود که چنین اتفاقی افتاد.هرچند که او هم نتوانست وزیر زنی که در کابینه منصوب کرده بود را تحمل کند و در برابر تذکر و استقلال عمل خانم دکتر دستجردی به فعالیت ایشان پایان داد.

برخی از فعالان حوزه زنان وزارتخانه های آموزشی و فرهنگی را مناسب زنان می دانند و معتقدند در این حوزه ها وزرای زن موفق تر عمل خواهند کرد؟

من چنین دیدگاهی را نمی پذیرم. ممکن است زنان شایسته و توانمندی برای حضور در وزارتخانه های صنعت، بازرگانی، مسکن، شهرسازی، وزارت کار و رفاه اجتماعی، بهداشت و درمان، علوم و دیگر حوزه های اقتصادی-اجتماعی کشور وجود داشته باشند اما ازآنجایی که به طور سنتی در جامعه ما خانم ها را در نقش معلمی و پرستاری می بینند و سنتگرایان این دو شغل را برای خانم ها پسندیده اند، تعداد زنان در این دو حوزه هم بسیار زیاد است و فوری این گزینه ها برای خانم ها مطرح می شوند. در حالی که ما باید بیاموزیم مبنای انتخاب مدیران باید صلاحیت ها و شایستگی انسانی آنها و نه جنسیت آنها باشد. البته برای رسیدن به این هدف راه طولانی پیش روی ما قرار دارد.

شما به حاکمیت تفکر و نگاه مردسالارانه در ایران معتقد هستید؟

بله. تاریخ ما چنین پدیده ای را نشان می دهد.

برای تغییر این نگاه و تفکر چه باید کرد؟

با فرهنگ سازی ، ظرفیت سازی و ارائه الگوهای مثبت می توان در این مسیر حرکت کرد. یعنی الان که ما زنان را در کابینه نداریم باید از ظرفیت های موجود به ویژه ظرفیت فراکسیون امید در مجلس و همه نهادهای که در این زمینه اثرگذار هستند،استفاده کنیم تا زنان درپست های معاونت وزارتخانه ها، دستگاهها، سازمانها و نهادهای مختلف که امکان فعالیت آنها وجود دارد به کار گرفته شوند. به نظر می رسد این یک روند کاملا عملی و اجرایی است و نباید مورد غفلت قرار گیرد. بنابراین باید از این ظرفیت به درستی استفاده کرد تا چهارسال بعد هنگامی که دولت جدیدی شکل گرفت ما با این بهانه روبرو نشویم که ما چون معاونان زن برای وزرا را تجربه نکرده ایم پس زنان برای حضور در این پست آمادگی لازم را ندارند. به هرحال بهتر است از حالا به گونه ای عمل کنیم که در آینده امثال این عذروبهانه ها موضوعیت خود را از دست بدهد.

ضعف مبانی حقوقی در حوزه زنان چه میزان در تشدید نابرابری جنسیتی یا انزوای زنان در جامعه نقش دارد؟

اگر نظام حقوقی را از خانواده شروع کنیم که برپایه یک رابطه نابرابر و مادون تلقی کردن زنان شکل بگیرد به طور طبیعی تامین حقوق انسانی زنان را دشوار می سازد. اما قانون ساختار بازدارنده نیست. ما دچار مشکلاتی هستیم که به ساختار اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی مربوط می شود و از هرمهمتر خودآگاهی و تلاش های خود زنان است که باید همانگونه که تا به حال کوشیده اند با انسجام یافتن و با پایداری در تلاش های خود این موانع را بردارند. نظام حقوقی بخشی از نظام حاکم بر جامعه است که اهمیت بسیاری دارد اما باید توجه کرد که تغییرات اجتماعی می توانند بستر مناسب برای تغییرات در نظام حقوقی را ایجاد کنند. به نظر من در این زمینه با توجه به قانون اساسی جمهوری اسلامی و آموزه های متعالی دینی، ظرفیت های بسیار خوبی وجود دارد که باید به درستی مورد بهره برداری قرار گیرد.

تدوین قوانین در کاهش نابرابری جنسیتی و جبران خلاءهای حقوقی که موجب کم رنگ شدن نقش زنان در امور اجتماعی و سیاسی می شود، نقش دارد؟

خیر. قانون نوشتن و تصویب آن بخشی از تلاش های است که باید انجام گیرد. در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باید تغییرات صورت گیرد و فعالیت ها و اقدامات مناسب برای اجرایی کردن این موازین در قانون اتفاق بیفتد. ما اصلا نمی توانیم به وضع قانون یا تغییرآن که البته بسیار هم مهم است اکتفا کنیم بلکه باید رویکرد همه جانبه و چند وجهی را در این زمینه مورد توجه قرار دهیم .

 

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true