×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  یکشنبه - ۹ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
«امید صلح»در گفتگو با یک کارشناس اقتصادی بررسی کرد: تداوم برجام ؛سراب یا واقعیت؟

 

فاطمه دیانی – با خروج رسمی آمریکا از برجام طبق گفته ترامپ تا چند ماه دیگر تحریم های جدیدی علیه ایران اعمال می شود. تحریم هایی که البته در کنار تحریم های گذشته تدارک دیده شده تا روزهای پرفراز و نشیبی را پیش روی اقتصاد ایران قرار دهد.در این میان کارشناسان معتقدند باتوجه به اینکه عمده‌ترین دروازه اقتصاد ما به تجارت جهانی، نفت بوده، با این حال سیاست‌های کلان استراتژیک به کار گرفته شده، باعث شده که دروازه تجارت خارجی ایران چندان گشوده نباشد؛ به طوری که هر گاه تحریم‌ها و فشارهای آمریکا افزایش پیدا کرده، اغلب کشورها و شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌گذار در اقتصاد ایران، بازار کوچک‌تر را فدای منافع بزرگ‌تر خود کرده‌اند.شاید به همین دلیل است که خیلی ها خروج امریکا از برجام را پایان این توافق می دانند و براین باورند که برجام دیگر سندیتی نخواهد داشت .چراکه تجربه نشان داده اروپا در نهایت با آمریکا همراه می شود و بعید است در توافقاتش باایران به آنچه وعده داده ، عمل کند.این در حالی است که ترامپ مدعی شده که پس از 180 روز تحریم‌های نفتی را به شدیدترین شکل اعمال خواهد کرد .
البته آنطور که حسام الدین آشنا ،مشاور رییس جمهور بعد از خروج آمریکا از برجام گفت جمهوری اسلامی ایران بیش از ۱۲ سناریوی احتمالی را در مورد این تصمیم ترامپ از ماه‌ها قبل مورد بررسی قرار داده و پیش بینی های لازم در این خصوص صورت گرفته است.در همین رابطه دکتر کامران ندری ،کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است :اگرچه ما همواره در کوتاه مدت تصمیمات درستی اتخاذ کرده ایم اما مشکل ما در برنامه ریزی های بلند مدت است . وی در گفتگو با هفته نامه «امید صلح» تاکید می کند: چالش ها و مشکلات ساختاری موجود را نمی شود در سه ماه یا شش ماه حل کرد .بعد از تحریم، دست زدن به جراحی های بنیادی در اقتصاد کار خطرناکی است لذا تنها کاری که باید انجام داد این است که با مذاکره مسائلمان را با دنیا به یک نقطه تعادلی برسانیم. وگرنه در این شرایط ما نمی توانیم در اقتصادمان دست به اصلاحات اساسی و بنیادی بزنیم.

**********
باوجود خروج آمریکا از برجام 4 کشور دیگر حاضر در توافق خواهان ادامه آن هستند و بر عدم خروج ایران از برجام تاکید دارند . به نظر شما قراردادی که از سوی یک عضو مهم آن فسخ می شود ضمانت اجرایی لازم را دارد و اینکه آقای ظریف موفق می شود از اروپایی ها چنین تضمینی بگیرد؟
خیلی قابل پیش بینی نیست که آقای ظریف بتواند از اروپا برای اجرای برجام تضمین لازم را بگیرد. اما به هرحال اینکه منافع اقتصادی اروپا در همکاری با آمریکا بیشتر از همکاری با ایران است را نمی شود رد کرد . چه در کوتاه مدت یا بلند مدت با توجه به هم درتنیدگی کشورهای توسعه یافته ، اروپاییها منافع اقتصادی که در همکاری و تعامل اقتصادی با آمریکا دارند به مراتب بیشتر از این ارتباط با ایران است. البته غیر از مسائل اقتصادی مسائل دیگری هم هست که می تواند برای اروپا مهم باشد به عنوان مثال اگر بخواهیم از زوایه امنیتی و سیاسی نگاه کنیم اروپا الان این ادعا را دارد که نباید اینقدر وابسته به آمریکا باشد که این کشور هرطور که بخواهد با کشورهای اروپایی برخورد کند. این موضوع در کلام مسوولین کشورهای اروپایی شنیده می شود که بنای آمریکا تعامل نیست و به نوعی باید در مقابل این رفتار تهاجمی آمریکا ایستادگی کرد. اگر اینگونه باشد شرایط فرق می کند . مقداری اروپاییها در کوتاه مدت مقاومت می کنند و تلاش می کنند تغییراتی در رفتار آمریکاییها ایجاد کنند. در گذشته برنامه ای داشتند تحت عنوان «اقدام متقابل» یعنی اگر آمریکاییها شرکت های اروپایی را تحریم کنند اروپاییها هم شرکت های امریکایی را تحریم می کنند اما بعد از اینکه پرونده ایران به شورای امنیت رفت و قطعنامه هایی علیه ایران تصویب شد این برنامه «اقدام متقابل» را اروپاییها کنار گذاشتند بنابراین الان ممکن است این برنامه را دوباره اروپا احیا کند. واقعیت این است که اگر فقط از منظر اقتصادی بخواهیم بآه آن نگاه کنیم که برای کشورهای غربی اقتصاد خیلی اهمیت دارد؛ فکر می کنم تقابل با آمریکا در بلند مدت برای آنها امکانپذیر نیست. چراکه در تقابل و مقابله به مثل کردن ممکن است در کوتاه مدت گاهی چنین موضع گیری هایی داشته باشند اما در بلند مدت به خاطر اینکه این تقابل و مقابله به مثل کردن به لحاظ اقتصادی می تواند برای هردو طرف زیان آور باشد ممکن است با همدیگر به یک نقطه توافق و تعادلی برسند البته نمی توان پیش بینی کرد که کدام یک از دو طرف کوتاه خواهند آمد اما اگر بخواهیم صرفا از بعد اقتصادی به آن نگاه کنیم به نظر نمی رسد اروپا برای ماندن در برجام و حفظ آن بخواهد هزینه کند مگر اینکه برای آنها مسائل دیگری مطرح باشد.

پس در این شرایط بهتر نبود ایران هم همزمان با آمریکا از برجام خارج می شد؟
اگر از نگاه صرف اقتصادی بخواهیم به موضوع نگاه کنیم این کار به زیان ایران تمام می شد. در صورتی که آنها به تعهداتشان عمل کنند و خروج از برجام به معنای این باشد که مجددا برنامه هسته ای خودمان را شروع کنیم من فکر نمی کنم به لحاظ اقتصادی نفعی برای ایران داشته باشد .

یعنی حفظ برجام بیشتر به نفع ایران است؟
به هرحال حفظ برجام بهانه به دست کشورهای غربی نخواهند داد تا بخواهند همراهی قبلی را با آمریکا داشته باشند .اینها همیشه خواهند گفت ایران به تعهدات خودش عمل کرده است ضمن اینکه مسیر برای گفتگو و مذاکره هموارتر است .لذا به عقیده بنده خروج از برجام مقداری کار را سخت می کند اما این از منظر اقتصادی است و خب ما نمی توانیم یک توافق را صرفا از این حیث نگاه کنیم .قطعا توافق از لحاظ امنیتی اهمیت زیادی دارد و حتی برای کشور از نظر منافع اقتصادی خیلی مهم تر است . در وهله اول باید امنیت یک کشور تامین شود.البته نمی توان انگار کرد که خروج از برجام به لحاظ اقتصادی می تواند برای ما خیلی زیان آور باشد. به ویژه اینکه ما چالش های اقتصادی درون خودمان را هم داریم .چالش هایی که بعضا به ابر چالش هم تعبیر می شود. این ما را در موضعی قرار داده است که سخت است بخواهیم از برجام خارج شویم.

با خروج آمریکا از برجام قرارداهای اقتصادی که محصول این توافق بوده اند هم متزلزل شده اند؛ وضعیت این قراردادها چه می شود؟
این بستگی دارد که اروپا چقدر در برابر خروج یکجانبه امریکا بخواهد ایستادگی کند. این قراردادها اگر پابرجا هم باشد بعید می دانم دیگر قراردادهای جدیدی منعقد شود خصوصا قراردادهایی که شرکت های آمریکایی هم در آنها سهامدار هستند. فکر می کنم قرارداد با بوئینگ یا ایرباس متوقف شود.

این شرایط وضعیت اقتصادی کشور را با بحران مواجه نمی کند؟
من همین الانم خیلی خوش بین نیستم .ما مشکلات جدی در اقتصاد داریم که نادیده گرفته شده و در چند سال گذشته با تسامح از آنها عبور کرده ایم . برنامه ای هم برای حل آن مشکلات و چالش های بنیادی نداشته ایم . اینها اقتصاد ایران را دروضعیت متزلزلی قرار داده است . اگر بخواهیم از منظر اقتصاد به مساله نگاه کنیم واقعیت این است که خیلی خروج از برجام به نفع ما نیست و اقتصاد ما ظرفیت این را ندارد که بخواهد تحریم های قبل و جدید را تحمل کند . البته این مساله بستگی به مردم دارد که تا چه اندازه بتوانند فشار اقتصادی را تحمل کنند . ممکن است این شرایط را متحمل شوند و با سختی در برابر ناملایمات اقتصادی گذران کنند این دیگر یک مساله اجتماعی است . حتی در صورت بیرون نرفتن از برجام ، تحریم های امریکا می تواند به اقتصاد ما فشار وارد کند. اقتصاد ما در برابر این شوک ها با مشکل مواجه خواهد شد لذا اگر بخواهیم واقعگرا باشیم از بعد اقتصادی فشارها غیر قابل انکار است .

بعد از زمانی که ترامپ برای اعمال تحریم ها تعیین کرده ایران چه برنامه ریزی باید داشته باشد تا شوک سنگین به اقتصاد وارد نشود؟
ما همواره در کوتاه مدت تصمیمات درستی اتخاذ کرده ایم. مشکل ما در برنامه ریزی های بلند مدت است . به هرحال این یک جنگ است .در شرایط جنگی چکار می کنند ؛ باید به سمت کنترل قیمت و سهمیه بندی حرکت کرد. این شرایط را ما قبلا تجربه کرده ایم اما واقعیت این است؛ نمی شود چالش ها و مشکلات ساختاری موجود را در سه ماه یا شش ماه حل کرد .بعد از تحریم، دست زدن به جراحی های بنیادی کار خطرناکی است لذا من فکر می کنم تنها کاری که باید انجام داد این است که با مذاکره مسائلمان را با دنیا به یک نقطه تعادلی برسانیم. وگرنه در این شرایط نمی توانیم در اقتصادمان دست به اصلاحات اساسی و بنیادی بزنیم. این مثل بیماری است که تا وضعیتش استیبل نشود ، مثلا تا وقتی فشار خون دارد نمی شود او را جراحی کرد باید صبر کرد بیمار به وضعیت پایداری برسد و بعد دست به جراحی زد. تنها مسیری که الان روبروی ماست مذاکره کردن است. مذاکره ای که در آن بتوانیم یا حمایت اروپاییها را جلب کنیم تا اروپاییها به آمریکا فشار بیاورند و اگر نشد مذاکره مستقیم با آمریکا انجام دهیم که البته کار سختی است و ازاینجا به بعد در تخصص سیاستمداران یا دیپلماتهای ماست که تا چه اندازه بتوانند خوب عمل کنند .

چرا بعد از خروج آمریکا از برجام بازار ارز متلاطم نشد و ما شاهد نوسانات جدید نشدیم. علت چه بود؟
خب هنوز تحریم های آمریکا شروع نشده است. تحریم های نفتی از شش ماه دیگر شروع می شود و تحریم های دیگر هم از سه ماه آینده . بنابراین وقتی اتفاق خاصی رخ نداده تبعا نباید واکنشی صورت گیرد.

اما قبلا حتی یک سخنرانی هم بازار ارز را تحت تاثیر قرار می داد!
بازار از قبل پیش بینی خروج آمریکا از برجام را کرد و واکنش نشان داد. در کوتاه مدت دولت اعلام کرد؛ خرید و فروش ارز غیر از نرخ رسمی 4200 ممنوع است و خرید و فروش متوقف شد.اگر بازار بخواهد که مجددا آزاد شود و فعالیت کند بعد از مدتی ما شاهد اثرات شوک در بازار و کل اقتصادمان خواهیم بود. ضمن اینکه جای امیدواری وجود دارد که اروپا با آمریکا همراهی نکند . پس باید صبر کنیم بینیم چه می شود. البته وضعیتی که ما در بازار ارز داریم مثل وضعیتی است که در زمان جنگ در مورد کالا و خدمات داشتیم و مساله سهمیه بندی ، کوپن و کنترل قیمتها راهکاری بود برای کنترل شرایط .الان هم ارز ما سهمیه بندی و کوپنی شده است و با 4200 تومان عرضه می شود و مبادلات خارج از این نرخ قاچاق اعلام شده است .این کار تا حدودی در کوتاه مدت توانسته بازار ارز را کنترل کند. در بلند مدت من بعید می دانم بشود این کار را انجام داد. لذا باید برای بلندمدت راه حل های مناسب تری پیدا کنند.

پس یکسان سازی ارز و تک نرخی کردن آن راهکار مناسبی برای بلندمدت نیست؟
ما ارز را تک نرخی نکرده ایم. این کار درصورتی امکان پذیر است که ما در هر زمانی هرکس ارز درخواست کرد بتوانیم با قیمت مشخص و تثبیت شده در اختیارش قرار دهیم. ما الان در ارز دو نرخ داریم ؛ یکی نرخ رسمی دولت است و یک نرخ بازار سیاه است که بین 6تا7هزار تومان و حتی بعضا با نرخ بیشتری هم متقاضیان ارز را تهیه کرده اند . کسی که نیاز شدید به ارز دارد و نیازش در قالب شرایطی که دولت تعیین کرده نمی گنجد مجبور می شود هرکس هرقیمتی بگوید پول پرداخت کند ضمن اینکه اعلام شده خرید و فروش ارز با قیمت بیشتر قاچاق محسوب می شود. به هرحال بازار سیاه نرخ مشخصی ندارد .

بعضی از اقتصاددانان افزایش قیمت دلار را به نفع اقتصاد ایران و تولیدات داخلی می دانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
اولا این مشروط است که در اقتصاد شرط مارشال – لرنربه آن گفته می شود.این شرط بیان می کند که اگر مجموع کشش های صادرات و واردات برای کشوری بزرگتر از واحد باشد، افزایش نرخ ارز سبب بهبود تراز تجاری خواهد شد. پس اگر شرط مارشال – لرنر وجود داشته باشد، کاهش ارزش پول ملی موجب بهبود تراز پرداخت ها و رونق اقتصادی می شود در حالی که در عدم وجود این شرط ، کاهش ارزش پول ملی اثرات نامطلوبی بر اقتصاد خواهد گذاشت و صرفا به افزایش سطح قیمتها دامن خواهد زد. به عبارتی دیگر همان اندازه که صادرات ما از افزایش نرخ ارز منتفع می شود تولید کننده هایی که تولیداتشان به واردات مواد اولیه و کالاهای واسطه ای از خارج متکی است از افزایش نرخ ارز متضرر می شوند و هزینه تمام شده آنها افزایش پیدا می کند. ما باید به این مساله دقت کنیم. نکته بعدی این است که افزایش نرخ ارز در اقتصاد ما انتظارات تورمی را تشدید می کند و این باتوجه به حجم بالای نقدینگی که در اقتصاد ما فعلا با نرخ های سود بالا مهار شده اگر در اثر انتظارات تورمی تبدیل شود به اقتصاد می تواند تمام بازار را تحت تاثیر قرار دهد.ما تجربه سال 90و91را داشته ایم .یعنی زمانی که در اثر تحریم ها و افزایش نرخ ارزبه هیچ وجه رونق اقتصادی و افزایش تولیدات داخلی نبود به عکس درآن سالها بعد از جهش نرخ ارز شاهد رکود کم سابقه در اقتصادمان بودیم لذا من فکر می کنم این احتمال خیلی زیاد است که اقتصاد ایران وارد فاز رکود تورمی شود. یعنی قیمت ها افزایش پیدا کند و رشد اقتصادی در حدی که می خواهیم نباشد و حتی پایین تر از چند دهه گذشته باشد. اگر این با فشارهای تورمی همراه باشد ما شاهد رکود تورمی در اقتصاد ایران خواهیم بود.
کلید حل مشکلات اقتصادی در سیاست خارجی است . الان با رفتاری که آمریکا کرد نمی توانیم از اقتصاد انتظار داشته باشیم به ما کمک کند تا مقابل فشارها ایستادگی کنیم .خصوصا اگر تحریم های نفتی به اجرا گذاشته شود به احتمال خیلی زیاد با مشکل جدی مواجه می شویم که برای مقابله با آن لازم است از حالا تدبیری اندیشیده شود.

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true