- ۱۳۹۶/۰۹/۲۳ - ۹:۴۵
- اخبار اصلی , اخبار ویژه , اسلایدر اصلی , پیشنهاد سردبیر , سیاسی , گزارش
- کد خبر 42553
- ایمیل
- پرینت
true
true
true
false
false
true
true
true
سایز متن /
true
وقتی احمدی نژاد از بهشت راهی پاستور شد حامیانش به هیچ وجه فکر نمی کردند در آینده ای نه چندان دور ناگزیر شوند از او اعلام برائت کنند. احمدی نژاد که ازسوی طرفدارانش معجزه هزاره سوم و نظرکرده امام زمان (ع) معرفی شد وقتی قدرت را از دست رفته دید چهره واقعی خود را به نمایش گذاشت .
چهره ای که البته پیش از این هم برای بخشی از جامعه شناخته شده بود. فردی که حاضر است اخلاق را به خاطر قدرت و منافع شخصی خود زیر پا بگذارد و حتی در بی آبرو کردن کسانی که روزگاری باهم بر سر یک سفره می نشستند نیز ابایی ندارد .
او حتی به بهانه حمایت از حلقه 3نفره یارانش، بست نشینی اختیار کرد و همچون دوران دولتمداری اش با زیر پا گذاشتن قانون ندای دفاع از اجرای قانون سر داد .
از آنجایی که احمدی نژاد بازگشت به پاستور را برای خود رویای دست نیافتنی می پنداشت و از سوی دیگر نزدیکترین یارانش را زیر تیغ قانون می دید برای دیده شدن و ادامه حیات سیاسی خود چاره ای نداشت جز آنکه در مکانهای شلوغ حاضر شود و و در جمع مردم به ایراد سخنان تند علیه برخی مقامات کشور بپردازد .
البته پر واضح است که این رفتار محمود و یارانش و بست نشینی آنها تنها حلقه حامیان و متعصبان به او را محدود تر کرد. چه اینکه پیش از این در حلقه یاران او کسانی بودند که احمدی نژاد را متصل به ماورا می دانستند و مخالفت با او را بر نمی تابیدند . کسانی که حتی از اعتبار خود خرج کردند تا برای او اعتبار بخرند .
و شاید همین طرفداری ها و تبلیغ چهره قدوسی از احمدی نژاد و یارانش موجب شد تا امروز آنها دچار سوء تفاهم شوند و رفتارهای خود را درست تلقی کنند.
به هرحال اقدامات احمدی نژاد در چند روز اخیر موجی از نگرانی در جریان سیاسی حامی او یعنی اصولگرایان ایجاد کرده است . چراکه آنها این اقدامات را به زیان جریان خود می دانند و بخوبی به این موضوع واقفند که حمایت یک جریان سیاسی از فردی که به قول خودشان استاد زیر پا گذاشتن قانون است نتیجه تشخیص نادرست و عدم آگاهی سیاسی آنها بوده که فقط برای حذف رقیب تن به این انتخاب و حمایت داده اند .این موضوعی است که محمدرضا باهنر نائب رییس پیشین مجلس که مویی در سیاست سپید کرده به آن اعتراف می کند و می گوید: در سال ۸۸ ما به آینده احمدینژاد واقف بودیم و متوجه شده بودیم که وی در راستای برنامههای ما حرکت نمیکند اما به دلیل به قدرت نرسیدن اصلاحطلبان از وی حمایت کردیم تا همچنان قدرت در اختیار اصولگرایان باقی بماند.
بی تردید این تفکر اگرچه برای اصولگرایان حمایت از محمود را توجیه می کند اما غیر قابل کتمان است که اعتراف به این موضوع زمینه سوء استفاده او را فراهم ساخته است . چراکه احمدی نژاد برای خود مصونیتی از جانب اصولگرایان صاحب قدرت متصور است و باور دارد که تخریبش می تواند به اعتبارعمومی این جریان سیاسی لطمه بزند . تغییرمواضع نسبت به فردی که خودشان معرف او به جامعه بوده اند و با مراتب آسمانی پیوندش می زدند موجب بدبینی افکارعمومی به اصولگرایان می شود که در نتیجه آن ، ممکن است سالها مورد اقبال مردم قرار نگیرند .از این رو بخشی از اصولگرایان مقابل رفتار احمدی نژاد سکوت اختیار کرده اند و تمایل چندانی به مقابله با او ندارند. هرچند که این سکوت می تواند نشان از رضایت هم باشد . رضایت از برخی مواضع احمدی نژاد که پیش از این هم در رفتار حامیان او نسبت به برخی مقامات نمود داشت.درواقع از آنجایی که اینها موافق حذف برخی افراد از قدرت هستند و از حالا سودای رسیدن به بهارستان و پاستور را در سر می پروانند بنابراین این رفتار احمدی نژاد را در راستای اهداف سیاسی خود می بینند.
به هرحال اگرچه مواضع احمدی نژاد همچنان طرفدارانی در بین یاران سابقش دارد اما این رفتارهای تند حتی برای کسانی که نان خود را در چنین برخوردهای می بینند به دلیل بی اعتبار شدن شناختشان در نزد افکارعمومی نتایجی خوبی به دنبال ندارد.
نتایجی که البته بخشی از حامیان او بخوبی برآن واقفند و چون درصدی احتمال می دهند چنین اقداماتی برایشان نتیجه معکوس به دنبال داشته باشد از این رو تلاش می کنند فاصله خود را با او حفظ کنند . دراین میان آیتالله مصباحیزدی از جمله افرادی است که اگرچه در زمان احمدی نژاد ؛اطاعت از رییس جمهور را اطاعت از خدا می دانست اما امروز اعتراف می کند که در او یک حالت انحرافی می بیند و می گوید که احمدی نژاد را تایید نمی کنم!.
و یا علی مطهری هم که روزگاری انتخاب احمدی نژاد را از الطاف خفیه الهی می دانست و معتقد بود مردم با انتخاب خود انقلاب اسلامی را به مسیر اصلی آن بازگرداندند و خطر بزرگی یعنی غربزدگی و ایدئولوژیگریزی را که تشخیص آن برای توده مردم مشکل بود از این انقلاب الهی دفع کردند. حالا رفتار هاشمی و خاتمی را نجیبانهتر از احمدینژاد می داند و می گوید که او هنوز اپوزیسیون نیست بلکه منتقد قوه قضاییه است که باید حرفهای او را در یک دادگاه علنی شنید. مطهری بخوبی به این نکته اشاره می کند که احمدینژاد به عنوان یک اصولگرا شناخته میشود و طبیعی است که رفتار ایشان در نگاه مردم به جریان اصولگرایی تاثیر دارد. بهتر است زعمای اصولگرا با ایشان صحبت کنند.
از سوی دیگر سیدرضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز هم معتقد است که برای شناختن هدف اقدامات احمدینژاد باید کار روانشناسی روی او صورت بگیرد. فردی که روزی رییس جمهور بوده قانون سرش میشود و اگر حرفی دارد باید به جای خودش و به شخص مناسبی مراجعه کند و بگوید که چرا چنین و چنان است وگرنه در جمع مردم فایدهای ندارد که چنین مطالبی را بیان کند.
در همین حال سخنگوی قوه قضاییه که در دولت احمدی نژاد وزیر اطلاعات بود او را فردی لات، دروغ گو، زبانهرز، گندهگو، گزافهگو می داند که خود را بالاتر از قانون تصور می کند.
بااین تفاسیر در شرایطی که محمود احمدی نژاد و یارانش نشان داده اند که منافع شخصی خود را بیش از هرچیز دیگر در اولویت می دانند و حتی منافع ملی را فدای منافع گروهی خود می کنند انتظار می رود نهادهای مسوول به جای مصلحت اندیشی برای مقابله با خطر معجزه هزاره سوم! و احمدی نژادیسم تصمیمات صریح و شفافی اتخاذ کنند.
true
true
true
true