×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  دوشنبه - ۲۴ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
گزارش «امید صلح» از استراتژی اصلاح طلبان ؛  چرخش به «راست» تا 1400

پایگاه خبری صلح پایدار – اصلاح طلبان هر چه به پایان دولت دوم روحانی نزدیک شویم، بر شدت انتقادات و فشارها خواهند افزود تا با صف بندی روشنی وارد فضای رقابت انتخاباتی ۱۴۰۰ شوند.
   یاسر محمدی:شاید دور از تصور نبود اینکه روحانی و اصلاح طلبان بعد از انتخابات اردیبهشت ماه از هم فاصله بگیرند نکته اما این است که شاید کمتر کسی تصور می کرد این میل به فاصله از سمت حسن روحانی بیشتر باشد .

گمانه بیشتر از تحلیل گران سیاسی این بود که اصلاح طلبان به صورت طبیعی از روحانی فاصله خواهند گرفت تا با جدا کردن آرام آرام بدنه اجتماعی از حسن روحانی بدنه استقراضی را به خود بازگردانند و آماده ورود به انتخابات 1400 شوند .

روحانی اما از آنها عجله بیشتری داشت .اگر اصلاح طلبان می خواهند جای پای بیشتری در حاکمیت پیدا کنند و حضور مستقل در عرصه قدرت رسمی را به ورطه آزمون بگذارند این رییس جمهور مستقر نمی خواهد به سرنوشت روسای جمهور قبلی دچار شود . او یک محافظه کار است و دقیقا به همان ذات محافظه کاری اش باز گشته است .

آنچه رخ داده این است؛ درست در زمانه ای که خیلی ها گمانشان بر این بود که چپ های زاویه نشین ، خود را به متن رسانده اند و طلایه دار دوران شده اند حالا این محافظه کاران هستند که فرمان سیاست ایران را در دست گرفته اند و یکه تاز دنیای سیاست شده اند.همه چیز خلاف تصور شده و شاید هم این طور است که به گفته سعید حجاریان همه با هم کنار آمده اند .متهم اصلی این به هم ریختگی کسی نیست جز محمود احمدی نژاد . هم اوست که از نیمه دوم دهه هشتاد سامان سیاست ایران را به هم ریخت و راست و چپ را به هم پیوند داد تا برای گذار از او هم قسم شوند .اکنون که او نیست بنای سیاست ایران هم به شکل و سیاق سابق نیست . ائتلاف های تازه شکل گرفته و شکاف های جدید پدید آمده است . میانه ها در هر دو جناح به هم رسیده اند و رادیکال ها از هر دو سو حرف های شبیه هم می زنند .

این بار اما این رادیکال ها نیستند که صدایشان رسا باشد و عالم گیر.زمانه تغییر کرده ؛ حالا زمان آن فرا رسیده که حمید رضا حاجی بابایی برای رای آوری وزیر حسن روحانی میز به میز لابی کند و آن طرف تر محمد رضا عارف متهم به این شود که برای رای آوردن وزیر اصلاح طلب قدم از قدم برنداشته است .

فعلا مثل هم تصمیم می گیرند اما مثل هم فکر نمی کنند ؛ این مهمترین ویژگی حال و روز اکنون شان است . برای آنچه در ذهنشان می گذرد و لابد متفاوت است از هم، هزار و یک دلیل دارند اما برای تصمیماتشان در این چند وقت یک دلیل بیشتر نداشته اند:«جاده سیاست ورزی برای آنها تنها یک باند و یک لاین دارد».

اما آیا این وضعیت برای آنها تداوم خواهد داشت ؛ آیا این متفاوت فکر کردن و هم شکل تصمیم گرفتن ادامه دار خواهد بود ؛ پاسخش سخت است، آنها به شدت «تودار» شده اند و کم پیش می آید حرف های اینچنینی را از خانه بیرون بیاورند و به گوش دیگران برسانند مگر اینکه کسانی مانند صادق خرازی و یا مثلا منتجب نیا گاهی حرف هایی بزنند آنهم از سر شکوه و نه افشاگری .

حالا که فکت های رسمی اینچنینی کم هستند و شاید ناپیدا پس باید به شواهدی در لایه های دیگر استناد کرد و تحلیل را بر پایه گمانه ها استوار کرد .

شکاف تعیین کننده

بهتر است از وضعیت امروز شروع کنیم . اصلاح طلبان به خواسته شان رسیده اند؛ نه اینکه کسانی از میان شان به ریاست جمهوری رسیده باشد، نه! آنها توانسته اند در پروسه ای که برای عدم رییس جمهور شدن یک اصولگرا طی شده نقش بسیار موثری داشته باشند. حالا کسی رییس جمهور است که 4 سال پیش منافذی برای نفس کشیدن آنها در عرصه قدرت رسمی باز کرد و حالا هم تضمینی است برای آنها که تا سطحی البته معین به زیست سیاسی مشغول باشند .

این به تعبیر برخی اصلاح طلبان فراهم شدن یک زمینه مطلوب است اما به تفسیر برخی دیگر تنها می تواند یک رخداد حداقلی باشد.

این حتما مهم است که چه کسانی از آنها به کدام یک از این دو تفسیر و تعبیر اعتقاد دارند چه اینکه صف طرفداران هر کدام از این دو عقیده که طولانی تر باشد حتما در سرنوشت اصلاح طلبان موثر خواهد بود .

دقیق ترش را بگوییم؛ اکنون در جایی ایستاده ایم که به قول محمد قوچانی سردبیر ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران ؛ مساله انتخاب بین ایدئولوژی و استراتژی است . این همه آن چیزی است که بیشتر جلسات محرمانه اصلاح طلبان را به خود مشغول کرده است .

آغاز این بحث البته نه به امروز که به همان سال ابتدایی تشکیل دولت حسن روحانی باز می گشت . زمانی که اصلاح طلبان انتخابات مجلس را پیش رو داشتند و فارغ از اینکه وارد بحث های تایید صلاحیت ها شوند روی این ماجرا کار می کردند که آیا تاریخ مصرف ائتلاف به پایان رسیده است یا خیر .

دقیقا در همان زمان بود که چپ های قدیمی تر بدون توجه به بی صبری آن طیف «همیشه پیش رو» همه را توصیه به ماندگاری در فضای ائتلاف می کردند و حتی آنقدر جسارت به خرج می دادند که رک و صریح بگویند فکر تشکیل مجلس اصلاح طلب را از سر بیرون کنید . آنها در همان روزها نسخه تشکیل مجلسی شبیه پارلمان پنجم را پیچیده بودند و با بیش فعالی منحصر به فرد فرش قرمز برای بازگشت ناطق نوری  پهن کرده بودند. همان روزها بود که غلامحسین کرباسچی که به همراه دوستانش پروژه شبیه سازی مجلس دهم به مجلس پنجم را دنبال می کردند  گفت که :«حرکت به سمت ناطق نوری چیز عجیبی نیست».

او و سعید حجاریان و دیگرانی مانند آنها حتی وقتی ناطق نوری دست رد به سینه این طرح زد یک پروژه دیگر را طراحی کردند: « ساختن یک ناطق نوری از علی لاریجانی »

همین هم بود که محمد عطریانفر وقتی زمان انتخابات هیات رییسه مجلس فرا رسید بی پروا مصاحبه کرد و گفت :«نقد لاریجانی را به نسیه عارف ترجیح می دهیم» . آنچه در نهایت رخ داد اتفاقا همانی بود که این عضو ارشد کارگزاران گفته بود . میل جناح به همین سمت بود هر چند که افراد قابل شماری بودند که عقیده شان جز این بود و گفتند این ایدئولوژی است که تقدم دارد بر استراتژی و اگر اوضاع بر همین منوال پیش رود دیگر چیزی از هویت اصلاح طلبی باقی نمی ماند ؛ محمد رضا تاجیک گویا در زمزه این افراد بوده است .هنگامه انتخابات ریاست جمهوری هم که فرا رسید باز همان شد ؛ همان بحث ها ، همان حرف ها .حتی شنیده شد که محمد رضا عارف در آن زمان گفته است به شرطی نامزد انتخابات می شوم که در صحنه باقی بمانم و کناره گیری درکار نباشد .

دوباره از میان این دوگانگی چون صف موافقان اتحاد و ائتلاف بلند تر بود حرف همان ها هم به کرسی نشست . شعارشان حتی به خیابان ها کشیده شد و حرف نخست همه کمپین ها شد :«با روحانی تا 1400».گفتند روحانی که بماند ما هم قدرت ییشتری می گیریم و این چپ ها خواهند بود که از زاویه نشینی به متن سیاست کوچ خواهند کرد و دوران عزلت راستگرایان فرا خواهد رسید .

حالا که حسن روحانی رییس جمهور شده و رای اعتماد کابینه اش را هم از مجلس گرفته است خیلی چیزها گویا عوض شده است ؛ چپ ها به خواسته شان رسیده اند اما نه همه آنی که می خواستند ، نه همه آنی که می گفتند .آنها توانسته اند در رییس جمهور نشدن یک اصولگرا نقش مهمی داشته باشند و اما نتواسته اند برای باز کردن جای پایشان در قدرت رسمی چندان موفق باشند . آنها در همان سطحی مانده اند که از قبل برای شان مقدر شده بود ؛ همین هم هست که باز در محافل سیاسی حرف های درگوشی بیشتر از همیشه شده است . سوال اساسی این است :«آیا باید با روحانی تا 1400 بمانیم؟»

این روزها هیچ چیزی شبیه قبل نیست ؛ حتی حسن روحانی هم اصلا شبیه آن روحانی که ما در سفرهای انتخاباتی انگشت به دهان حرف های آنچنانی اش بودیم نیست .واضح و مبرهن است ؛ او هم اکنون به راست چرخیده است ؛ مثل خیلی های دیگر. آنچنان در تحلیف و تنفیذ سخن می گوید که تحسین راستگرایانی چون عباس سلیمی نمین را بر می انگیزد تا آنجا که رک و صریح می گوید :«ما از او متشکریم».و این اعجاز دوران ماست که علی لاریجانی رخ به رخ رفقای سابقش شده و در تمام روزهای گذشته از 24 خرداد 92 تا امروز برای دفاع از حسن روحان سینه سپر کرده ؛ آنقدر در این راه ثابت قدم مانده که اگر هم به رویش نیاورند اما دلخورند از او برای همه کارهایی که به خاطر رییس جمهور کرده است . همین هم بوده که یک روز مهر و سنگ به سمتش پرتاب و روز دیگر برای زمین گیر کردنش فیلم اخوی اش را در صحن پخش کردند .

درست در میانه همین تغییرات است که علی اکبر ناطق نوری به تمام اصلاح طلبانی که مهمان خانه اش شدند گفته که گریزی نیست جز حمایت از حسن روحانی . دقیقا در چنین شرایطی است که غلامحسین کرباسچی و محمد قوچانی صاف و صریح از آرزویشان برای تشکیل مجلسی شبیه پارلمان پنجم سخن به میان می آورند و حتی محمد عطریانفر نترسیده از اینکه بدون هیچ رودربایستی بگوید علی لاریجانی را ترجیح می دهد به محمد رضا عارف.

همه چیز تغییر کرده ؛ رییس دولت اصلاحات همه تلاشش را می کند تا محافظه کاری ذاتا راست گرا رییس جمهور زمانه ما باشد و همه کسانی که اعتراض به او می آورند از راستگرایی حسن روحانی را دعوت به سکوت می کند .با چنین فکت هایی است که میتوان گفت اکنون برخلاف تصور و پیش بینی قبلی همه، این راستگرایان میانه رو هستند که اختیار دار سیاست ایران شده اند .

سوال :«این چرخش ، چینش سیاست ایران را چگونه سامان خواهد داد ؟»پرسش مهمی است ؛ هم برای اصولگرایانی که در بدترین روزهای دوران سیاست ورزی شان به سر می برند و هم برای اصلاح طلبانی که مبهوت سیاست ورزی رقیب سنتی خود شده اند .

اول:اصولگرایان (آنها که راه خود را از راست میانه جدا کرده اند) به شکل سابق یعنی به همان صورتی که قبل از 29 اردیبهشت حضور سیاسی داشتند دیگر وجود خارجی ندارند . آنها در ادامه شکاف پس از انتخابات مجلس دهم اکنون به وضعیتی رسیده اند که باید به فکر جانشینی ها و جاگیری های تازه در آرایش سیاسی کشور در آینده نزدیک و دور باشند . همنشینی آنها حالا سخت تر از همیشه است ؛ باید فکری کرده و راهی پیدا کنند.

دوم : اصلاح طلبان که دلخوش تر از همه روزهای بعد از حوادث سال های 88 بودند اکنون در شرایط منحصر به فردی به سر می برند . کار حسن روحانی گویا با آنها تمام شده است . محکوم شده اند به تحمل شرایط این روزها .حکمشان این است : باید از رییس جمهوری که برای رییس جمهور شدنش تلاش کرده اند حمایت کنند.  آنها محکومند به این ائتلاف . آنها هم به راست چرخیده اند . به همان سمتی که روحانی می رود . این را می شود از تعداد آرای رحمانی فضلی در مجلسی که فراکسیون امید صندلی های پرشماری در اختیار دارد کاملا متوجه شد . یا از رای آوردن عباسعلی کدخدایی هم فهمید .پس مختصرش این است :«حسن روحانی به راست چرخیده است ؛ چپ ها همینطور » .حالا و همین جا باید یک حرف مهم تر هم زد و سوال تعیین کننده ای پرسید: فرجام این به چرخش به راست با سیاست ایران چه خواهد کرد ؟ سوال اساسی این است که با این شرایط اصلاح طلبان آیا حاضرند که به ائتلاف با اعتدال گرایان ادامه دهند ؟ امیر محبیان در این مورد گفته است :اصلاح طلبان فعلا به طور کجدار و مریز با دولت روحانی حرکت خواهند کرد اما به مرور با وی زاویه گرفته و هر چه به پایان دولت دوم روحانی نزدیک شویم، بر شدت انتقادات و فشارها خواهند افزود تا با صف بندی روشنی وارد فضای رقابت انتخاباتی ۱۴۰۰ شوند.

با این تفاسیر به نظر می رسد چینش سیاست ایران تغییرات فراوانی خواهد داشت ؛ اصلاح طلبان باید تصمیمات مهمی بگیرند . می خواهند دنبال استراتژی باشند یا ایدئولوژی.

به نظر می رسد که طیف عقلای این جناح دنبال رفتن همین راهی هستند که از سال 92 به امروز آمده اند .

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true