×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  دوشنبه - ۳۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
بحران ها، فرزند مشروع و طبیعی سوءمدیریت است / واقعیات جامعه و نسل امروز را بپذیریم

پایگاه خبری تحلیلی صلح پایدار کمال‌الدین پیرمؤذن نمایندهٔ ادوار مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی برای «صلح پایدار» با تاکید براین مطلب که نباید نسل جوان را بیهوده نگران و مشوش کنیم، نوشت: نسل ها در تمامی طول تاریخ و در عصرهای متعدد با یکدیگر متفاوت بوده اند . در جهان هستی همه چیز در حال تغییر است . پرواضح است در هزاره سوم،در عصر شتاب تاریخ ، بخاطر ماهواره و تلویزیون و خاصه اینترنت ، نسل ها با سرعت بیشتری ، امروزه عوض می شوند ، با وجود این روند ، هنوز خیلی ها هستند که سعی می کنند ، با تمامی وجود جلوی این تغییر را بگیرند ، مبارزه می کنند اما به قول معروف “…زحمت ما می دارند”و بی فایده است ، باید صادقانه واقعیت ها را پذیرفت که علی رغم هزینه های گزاف مقاومت ها ، تغییرات اجتماعی توان کافی و وافی برای نادیده گرفتن مقاومت کننده ها و پیشروی را دارد.

روابط دختر و پسرها ، آنچنان عادی ترشده که هرگز شبیه آن را چهل سال قبل در مدرن ترین خانواده ها هم بااین وضع قابل مشاهده نبود. پدر و مادرها ،اگر از افکار یا اعمال فرزندانشان مطلع شوند ،لااقل با خودشان مشکل خواهند داشت و ممکن است بعضی از کارشان به جاهای باریکی بکشد .

اکنون معیارها عوض شده ، نوجوان و جوانان کم سال امروزی را دیگر نمی توان ، با خرافات ، ننه کلثوم و روایت های با مأخذ و بی مأخذ ترساند. نوجوان امروزی ،استدلال می خواهد ، این یعنی اینکه برایش ابُهت کاذب هیچ کس اهمیتی ندارد .معلم ، پدر و مادر و رییس و ناظم مدرسه ، پلیس سرکوچه ، اینها در قدیم ، بغیر از وجود خودشان ، موقعیت آنان برای ایشان ، یک ابُهت و احترام کاذب ایجاد می کرد.الان همه تا عالی ترین مقامات کشور به بهم ریخته ، نوجوان امروزی نسبت به جوانان قدیم حداقل ، بی عقده ترو بی کینه تر و بی باک کتر ، بزرگ می شود .نباید نگران آینده نسل جوان بود، آنها را بیهوده نگران و مشوش بُکنیم .این نگرانی و استرس و یاس به آینده ی اینها لطمه می زند، جامعه حداقل کاری که می تواند بکند ، این است که گره های نوجوانان و جوانان را شناسایی کرده و آنها را به نقد و چالش و چاره سازی پایدار بکشد .

بی تردید زندگی انسان فردا بهتر از امروز خواهد بود علاوه بر ماهواره و اینترنت که در خانه های ایرانی،جنگ روانی ، سیاه نمایی و خشونت راه انداخته اند ، در خانواده نیز همه بزرگان اقوام شروع می کنند به انتقاد کردن از شهر، مملکت ، از روزگار از حکومت، از دولت ، از رییس جمهور ، مجلس ، شهرداری و …. و بچه ها و ناجوانان خانواده ، هم همان دوروبر با ظرفیت های مختلف بدون توجه بزرگ ترها بمباردمان در انرژی  منفی می شوند . قدرت تحلیل و تشخیص کافی هم که ندارد ، آینده اش را تیره و تار می بیند ،امید ندارد ، پرخاشگر است ،همه چیز برایش سیاه است. درست است که طی سالهای متمادی ، پدر و مادرها ، برای خودشان یک منزلت آدم مستقل و منتقد تامین کرده اند، ولی بلایا و آسیبها و خصال های پرخاشگر فراوانی برای عزیزان خود به بار آورده اند.

سیاه و سفید دیدن ما، که به قشر نوجوان و جوان کشور هم سرایت کرده، دلیل عمده اش در این است که اصولا، اکثریت ما، ابراز وجودمان را بالا ببریم، شاید راه اصلی آن به پایین کشیدن دیگران باشد و نوجوانان هم ، این خصیصه را از ما تقلید می کنند. احساس خوشبختی، احساس رضایت لازم دارد و احساس رضایت درک ویژه خودش را میخواهد ،

نوجوانی را تصور کنید که همیشه از طبیعت فاصله داشته، گل سرخی را در عمرش لمس نکرده، به آواز پرنده ای شادمانی نشان نداده و همیشه هم شاهد نق زدن پدر و مادرش، با هر امکاناتی بوده است.

این نوجوان و جوان، فاصله گرفتن از خط رضایت برایش میشود، یک عادت ثانوی، یک شخصیت ثانوی! به این معنی که فکر میکند، عدم رضایتمندی دائمی برایش شخصیت مضاعفی میسازد، تافته ای می شود جدابافته، ولی واقعیت این است که جدابافتگی بیش از جامعه و همه به خودش لطمه میزند.

نسل ها پی درپی بهتر میشوند. دروغ کمتر می گویند. ریاکار نیست رنج های روحی کمتری متحمل می شوند، پای دریافت حقشان حتی جلوی پدر و مادر می ایستند. حد و حدود سرشان نمی شود، جوان و نوجوان امروزی استدلال میخواهد، زندگی راحت میخواهد، و مسلم است به پدر و مادرش غیرمستقیم، این اجازه را نمی دهد که اگر توانایی مالی ندارند، همینجور پشت سرهم بچه ردیف کنند. چون حقش را میخواهد، اعتراض میکند نوجوان و جوان ایرانی چه بخواهیم و چه نخواهیم، تفاوت هایی را با نسلهای قدیمی پیدا کرده و از نسل قبلی اش خیلی خیلی شجاع و عاقل تر است، این را جامعه باید بپذیرد.

در پیش نوجوان و جوان امروزی، دیگر احترام و صولت کامل برای کسی نمانده است. ابهت آنهایی که در بچگی ما، دیدارشان بند بند وجودمان را به لرزه درمی آورد، حالا از پاسبان سرکوچه گرفته تا معلم و ناظم مدرسه، تا خان عموی بزرگ… و سیاستمداران همه کاره ، از آن ابهت های کاذب دیگر چیزی نمانده است.اگر احترامی باقی مانده، احترام خود شخص و رفتار و کردار و گفتار خود شخص است و نه پست و مقامش.

بحران ها، فرزند مشروع و طبیعی سوءمدیریت است، یعنی حتی با پاک ترین نیت ها، دست به کاری بزنید که نباید بزنید، یک روزی دیر یا زود، چوبش را هم خودتان خواهید خورد و هم دیگران.

کار برای بیکاران انبوه جوان کشور، با خواستن و شعار تامین نمی شود. کارخانجات و مزرعه عظیم با سرمایه می طلبد، سرمایه دارها را فراری دادید، امنیت کافی برای سرمایه گذاری داخلی و خارجی در امر ایجاد ظرفیت های شغلی فراهم ننمودید. تنها راه ایجاد اشتغال احترام به سرمایه مولد و سرمایه دار و سرمایه گذار است. سوء مدیریت ها مولد اکثریت مصیبتهای ما بوده و خواهد بود. در تمامی انتخابات ها، قسمت هیجانی مبارزات انتخاباتی را به عهده مردم خاصه اقوام، بانوان و جوانان گذاشتند و نقش فکری و عقلی و اقتصادی با خودتان و به وعده انتخاباتی جذاب رای آور خودتان هم، هرگز عمل نکردید.

مردم هیجان زده جوان به صورت مجموع درآمدند، با توجه به آتشی که روشن کردید، چون خلف وعده کردید و آرای مردم در مراکز تصمیم گیری نافذ نشد و بی مهری به مردم را در عمل پیشه خویش کردید، آتش زبانه کشید و بالاخره دودش در چشم هر دو طرف خواهد نشست، خودش و مردم حوزه انتخابی اش که بوی رای داده اند. میل به تخریب که در اکثر انسان های متمدن هم به اندازه کافی است، آمادگی دارند تا همه چیز را به هم بریزند و خراب کنند. خطر توده های جوان طبقه آسیب پذیر امروزی در این است که صبرشان خیلی کم است ، آنان واقعا آسیب پذیرند. جاذبه شعارهای تند و تحریکات، معاندین خارجی و داخلی ایران و ایرانی، آنها را خیلی زود جذب می کند. شوق ویرانگری در ایرانیان زیاد است. اما کسانی که، آگاهانه یا ناآگاهانه، با ایجاد این نوع جذابیت رابطه نزدیکی با آنها برقرار می کنند، پیوسته باید به یاد داشته باشند، که همین توده جوان در جهت جذب شعارهای تندتر و هیجان انگیزتر و پشت کردن به آنها، همیشه آمادگی لازم را دارند. یعنی جهت عوض کردن بر آنان، کار خیلی سختی نیست. همگی باید بپذیریم که دنیا با دنیای پنجاه سال پیش، عملا، صدها سال فاصله گرفته و معیارش هم اکثرا زیر و رو شده است. تعیین کننده ترین عامل علم است ، دانایی است، در دنیای امروز ای بسا که یک چشم الکترونیکی، یک ابزار ماهواره ای کار دهها لشکر را می کند.

واقعیات جامعه و نسل امروز را بپذیریم…

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true