×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  دوشنبه - ۲۴ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
گزارش «امید صلح»از تلاش تندروهای اصولگرا برای نوگرایی و حذف سنتی ها؛غرش ژنرال ها

پایگاه خبری صلح پایدار -„ راستگرایان هزینه جداسازی افراد ارزشمندی مانند ناطق نوری را پرداخت می کنند .کسانی که با کوته بینی جریان هایی مانند رهپویان وایثارگران اینگونه به حاشیه رانده شدند.
یاسر محمدی؛درست در شرایطی که برخی از سران اصولگرایان همچنان در جشن و سرور به دست آوردن 16 میلیون رای در انتخابات مشغول بودند ، ناگهان انتشار یک نامه از سوی محمد باقر قالیباف آنها را در شوکی بزرگ فرو برد . نامه ای که در آن به روشنی فرمان شورش علیه سران اصولگرا را داده و خواسته که بدنه در مقابل اشتباهات این افراد سکوت نکنند . او از نو اصولگرایی سخن گفته و تحلیل کرده که برای ورود به فضای جدید باید به گونه ای دیگر بود نه آنچنان که امروز هستند.

روایتی از یک نامه

صادقانه اگر بگوییم قالیباف حرف های تازه ای هم مطرح کرده است .فارغ از بخش هایی از این نامه که نقدهایی را به دولت مستقر وارد می کرد در یک بخش از این نامه آمده بود :

« در گفتگو با شما جوانانِ مؤمن، دلسوزِ انقلاب و نظام و کشور، جواب‌هایِ متعددی در پاسخ به این دغدغه‌ها شنیده‌ام که نشان می‌دهد بسیاری از شما دلیلِ شکست‌های اخیرِ جریانِ اصول‌گرایی، در جلبِ نظرِ مردم در انتخابات را، نتیجه اشکالاتِ ساختاری، رویکردی و عملکردی در سطوحِ کلان و خُرد می‌دانید.لذا به این باور رسیدم که «تغییرِ اساسی در نحوه کنشِ جریانِ اصول‌گرایی» یکی از مطالباتِ اصلیِ امروزِ شما جوانانِ مؤمن و دلسوزِ انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصول‌گرایی باید با حفظِ مبانی و ارزش‌هایِ انقلابیِ جمهوریِ اسلامی، در نگرش و شیوه سیاست‌ورزی خود متحوّل شود و با گفتمان و چهره‌هایی نو، حرکت در راستایِ «نو‌اصول‌گرایی» را هرچه زودتر آغاز کند.این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آنها بقای خود را تضمین کرد. در ادامه راه نیز چاره‌ای جز تکیه بر جوانان در انجامِ کارهایِ بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگ جسارتِ «خود‌انتقادی» و متحوّل کردن اصول‌گرایی، بدونِ تضعیفِ این جریان در مقابل رقیبی است که اصلی‌ترینِ هنر آن تزریقِ ترسِ مصنوعی به جامعه، به‌قصدِ فراموش کردنِ وعده‌ها و ناکارآمدی‌هایش است.امیدوارم دیگر دوستانِ مسئول و اثرگذار در جبهه اصول‌گرایی این پیام و درخواستِ شما را، برای ایجادِ این تحولِ بزرگ و ضروری، بشنوند و بدانند «خودانتقادی» و تغییر نشانه قوت است و نه ضعف.»

او در واقع در این بخش از نامه اش تلاش کرده بود تا ایده خود را که همان ایجاد نواصولگرایی است مطرح کند. او در عین حال یکی از راه های رسیدن به این نو اصولگرایی را خود انتقادی دانسته بود. این ایده قالیباف با موجی از واکنش های موافقان و مخالفان مواجه شد .

اما این نامه یک بخش مهمتر دیگر هم داشت . آنجا که او نوشته بود:« شما امیدوارانه، فعالانه و آتش‌به‌اختیار وارد صحنه شده، منتظرِ اقداماتِ از بالا به پایین در جریانِ اصول‌گرایی نباشید؛ زیرا تحلیلِ رفتارهایِ پس از انتخاباتِ برخی دوستان نشان می‌دهد تصمیم‌گیری در این مورد در رأسِ جریان همچنان دچارِ اختلال است.» این بخش از نامه دلخوری هایی در سطوح از اصولگرایان به همراه داشت و البته موجب شد تا اصلاح طلبان هم برچسب فرمان شورش در جناح را به این نامه الصاق کنند.

قالیباف در ادامه پرسش هایی را نیز مطرح کرده و نوشته بود :

« 1 ــ از یک منظر آسیب‌شناسانه، «اصول‌گرایی» چه ضعف‌های ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنها را اصلاح کرد؟ «نو‌اصول‌گرایی» در این سه مورد کدام دغدغه‌ها را باید مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصول‌گرایی باید شامل کدام گروههای جامعه باشد؟2 ــ چگونه و با چه‌روشی می‌توان از اصول‌گرایی به‌سمت نواصول‌گرایی حرکت کرد؟ و چهره‌های جدیدی که می‌توانند این کار را انجام دهند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟3 ــ جایگاه مردم در نواصول‌گرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه می‌توان بدون چشم‌پوشی از آرمان‌ها با واقعیتِ تغییرِ سبکِ زندگیِ طبقه متوسط کنار آمد؟4 ــ شیوه تعامل نواصول‌گرایی با دولت چگونه باید باشد؟5 ــ نسبت نواصول‌گرایی با رهبری انقلاب، نهادهای حاکمیتی و جریان‌هایِ سیاسیِ رقیب چگونه باید باشد؟»

دلهره آقای شهردار

روزهایی که برای قالیباف می گذرد همراه با دلهره است ؛ این دلهره برای زمانی است که او به آینده نگاه می کند . به سال های پیش رو به اینکه می داند سخت است بخواهد دوباره نامزد انتخابات شود ، به اینکه می داند جماعتی که پشت او را در انتخابات خالی کرد و به ستادهای هم جناحی اش اسباب کشی کرد بعید است در این سال های پیش رو حتی یادی هم از او بکند .

او می داند حکم بازنشستگی و خداحافظی اش را امضا کرده اند بی آنکه تودیع و معارفه ای را شاهد باشد . شاید همین پس و پیش هاست که او را دست به قلم کرده تا نامه ای بنویسد پر از دلهره ، پر از دلخوری ، پر از گلایه با فرمانی عجیب و غیر منتظره .  او عصیان کرده ؛ فرمان شورش بدنه علیه راس جناح را صادر کرده است . همین هم شده که باز در صدر رسانه ها قرار گرفته ؛ روی ویترین روزنامه ها نشسته تا خداحافظی احتمالی و قریب الوقوعش از سیاست چندان هم بی سر و صدا نباشد . قالیباف نامه ای نوشته که سر به مهر نیست ؛ خواسته که همه بخوانند ، خواسته که همه بدانند نسبتش را با کسانی که شاید به باور او اگر چرخش آنها نبود او می توانست بعد از 12 سال بالاخره رویای رییس جمهور شدنش را محقق شده ببیند؛ شاید!

مرد تنهای انتخابات

باید به ماه های قبل از انتخابات بازگردیم.زمانی که هر چه قدر هم اطرافیانش تکذیب می کردند یا خودش می گفت که برنامه ای ندارد اما اقداماتش آنچنان انتخاباتی بود که هیچ شکی باقی نمی گذاشت که او باز عزم پاستور کرده است . همین هم شد ؛ بالاخره جلسات محرمانه اتاق کارش به این نتیجه رسید که باید از آقای کاندیدا رو نمایی کند . او قرار نبود قالیباف  84 باشد قرار هم نبود شباهتی به قالیباف 92 داشته باشد ، تیم هدایت کننده قالیباف از او یک کاراکتر جدید و البته عجیب ساخت . او این بار قرار نبود خلبان باشد قرار هم نبود کت شلوار پوشی باشد که آمده است حرف هایی برای طبقه متوسط بزند . او را تبدیل کردند به آدمی که اصلا شبیه اش نبود کسی که قالیباف فرسنگ ها با او فاصله داشت . شخصیت او ملغمه ای شد از کپی کاری های متعددی از افراد گوناگون . فردی که خودش تمام مشخصات 4 درصدی ها را داشت و سمت 96 درصدی ها ایستاده بود . گمانش این بود که اگر لباس دو جیب پوشیده . آن را روی شلوارش بیندازد شبیه همان آدم هایی می شود که او می خواهد حامی آنها باشد . او با همه این اشتباهات فاحش آمد با این امید که جناح به حمایتش بر می خیزد . شرط کرده بود که اگر نامزدی من را می خواهید کس دیگری نباید نامزد باشد یا اگر کسی آمد چندان فرد جدی نباشد تا مبادا خطری او را تهدید کند.

همه حرفش هم گویا در همان روزهای آخر عدم نامزدی جلیلی بود. کابوسی که تا لحظه آخر ثبت نام هم او را رها نکرد تا آنجا که گفته اند شایعه حضور جلیلی در یکی از کوچه های نزدیک فاطمی برای ثبت نام در لحظه آخر او را ناراحت و پریشان کرده بود و حتی در این میان از تلفن های متعددی گفته اند که اعتراضات او را منتقل کرده اند به سران جمنا برای جلوگیری از عهد شکنی .

قالیباف شاید هرگز فکر نمی کرد نامزدی که به صورت وی آی پی و ویژه در ماه آخر وارد معادلات انتخاباتی شده بتواند به همین زودی اسباب یک ناکامی دیگر را برای او مهیا کند .

ثبت نام که تمام شد ناگهان همه چیز با سرعتی خیره کننده در حال تغییر بود . او با چشمان خودش می دید که سعید جلیلی که خودش به میدان نیامده چگونه ساختمان محل کارش در خیابان پاستور را که زیر دستانش نام آن را قرارگاه گذاشته اند به قلب تپنده ستاد رییسی تبدیل کرده و اتفاقا به خوبی هم می دید که چگونه ستادهای انتخاباتی اش در شهرستان و استان های مختلف چگونه با سرعت خالی شده و بعد از آن تبدیل به کمپین ابراهیم رییسی می شوند . قالیباف دست تصمیم سازان پشت پرده جناح را خوانده بود اما خیلی دیر ؛ آنقدر دیر که دیگر غرورش اجازه کناره گیری را به او نمی داد. شاید هم افتاده بود سر لج ، هر چه بود او در همان زمینی بازی می کرد که همان افراد پشت پرده می خواستند . ناگهان سراپا احمدی نژاد شده بود از بس که فهمیده بود همه چیز را باخته است . زمان اما برای او تمام شده بود. چاره ای نبود باید کنار می رفت ؛ نامه را نوشت ، نامه رفتن در روزهای آخر و نزدیک به انتخابات .

حسین قربانزاده که همه جا با او بوده است و فرد مورد اعتماد قالیباف است آن روزها را اینگونه روایت می کند :« اگر آقای رئیسی نبود، قطعا برد آقای روحانی با ۲۴میلیون در دور اول رخ نمی‌داد. من ۳ درصد را قبول ندارم بسیار متفاوت بود. هر اصولگرایی با قالیباف مشکل داشت بین قالیباف و روحانی به روحانی رای نمی‌داد. مگر اقلیت ناچیز. خوشحال‌ترین فرد بعد از کنار کشیدن قالیباف، روحانی بود. چون آرای خاموش تکلیفشان مشخص شد. »

قالیباف کنار رفت ؛ یک شکست دیگر برای او  ؛ شکستی پرهزینه تر از دو شکست قبلی . او کنار رفت نه به خاطر اینکه جناح به وحدت برسد شاید بیشتر به خاطر اینکه فهمیده بود با همه حرف هایی که زده با همه ادعاهایی که داشته با همه احمدی نژاد شدنش، شانس و اقبالش رخت بسته و او هم باید چمدانش را ببندد و برای اسباب کشی از ساختمان بهشت به جایی که هنوزمعلوم نیست آماده باشد .

نامه بازی آقای شهردار

نامه قالیباف با رمز نگاری های مختص خودش نوشته شده است . این نامه کدهایی دارد که کسانی که به ریخت شناسی اصولگرایان مسلط هستند قادر به کشف رمز های آن خواهند بود .

او در واقع خواسته با گذار از اصولگرایی رسیدن به نواصولگرایی را وعده دهد ، همان وعده شیرین و فریبنده ای که روزگاری تحولخواهان جناح را با محوریت رهپویان روی صحنه آورد و روز دیگر جبهه پایداری را به سپهر سیاست ایران تحمیل کرد .

محمد باقر قالیباف از همان روزی که این نامه را نوشته با موجی از واکنش های طیف های مختلف اصولگرایان  مواجه شده است . حملات سنگین پایداری هایی که او را به سخره گرفته اند و سنتی هایی که از تز  گذار از اصولگرایی او رنجیده اند و او را نکوهش کرده اند. همین هم هست که باز داستان برای قالیباف دراماتیک شده است .سوال مهم این جاست که او این نامه را برای کدام بدنه نوشته، همان ها که حاضر به همراهی او در انتخابات نشدند؟ شاید مرور این 12 سال به ما بگوید متهم بزرگ پرونده ورود و خروج ناموفق قالیباف به سیاست کسی نیست جز خودش با همه تصمیماتی که داشته است.

اصولگرایان و نوگرایی

این روزها که می گذرد اصولگرایان در عجیب ترین شرایط زیست سیاسی خود در چند سال اخیر قرار دارند. شاید هیچ وقت این گونه نبوده که بیرق آشوب از بدنه تا راس تا این حد در دست هایشان بچرخد ؛ حالا خیلی ها از سنتی ها که در منتهی علیه راست جناح نشسته تا چپگرایانشان که در منتهی علیه راست نشسته اند فریاد اعترضاشان بلند است و حتی کار به آنجا رسیده که ژنرال ها هم یک به یک هم خروشیده اند و هم فرمان خروش و خروج داده اند. همه این هاست که می توان گزاره «شورش در جناح» را پر رنگ تر از همیشه مطرح کرد . راستگرایان شکست های سنگینی در 29 اردیبهشت داشتند ، آنها هم ریاست جمهوری را از دست دادند و هم در شهرهای مهمی ، شوراها را نیز واگذار کردند. راه گریزی نبود؛  تاکتیک اشتباه نسخه شکست را پیجیده بود. حالا نه فقط زمان پاسخگویی که زمان پرداخت هزینه ها بود. شیپور اعتراض صدای بسیار بلندی داشت و بسامدش هم گسترده تر از آن حدی بود که آن تصمیم سازان پشت پرده جناح انتظارش را داشتند . از بدنه تا ژنرال ها همه از فردای شکست به چگونگی مواجهه با این تصمیم سازان فکر می کردند .سعید جلیلی، بعد از اعلام شکست لختی تحمل کرد اما خیلی زودتر از آنچه تصور می شد دولت سایه خود را بر پا کرد و تصاویرش را در اختیار رسانه ها قرار داد که بگوید دیگر کاری به این تصمیم سازان ندارد و خودش دست به دست کابینه خیالی و مجازی اش شده تا اولین خروج کرده باشد.

حالا نزدیکترین فرد به سعید جلیلی با تکرار حرف هایی از جنس سخنان او درروزهای قبل از انتخابات در صریح ترین حمله به سران جناح گفته است :« مهم این است که قبیله ای که اسمش را اصولگرا گذاشته ایم  حاکم باشد؛ حالا با مبانی دینی شد، شد، نشد از چین ، کمونیستی‌اش را وارد می‌کنیم. در همین انتخابات اخیر شاهد بودیم تشکیلاتی (منظورش جمنا است) مرکب از مخلص‌ها و قالتاق‌ها! و معلوم است با صحنه گردانی کدامشان! وحدت مکتبی را نابود و ائتلاف چرتکه‌ای را جایگزینش کنند.عده ای اشعری مسلکی را مد کردند. در شهرهای مختلف در انتخابات مجلس یا …  به جای آنکه ببینند چه کسانی شایستگی حقیقی دارند و برای آنها تبلیغ کنند قاعده را بر عکس کردند ؛  گفتند ما به جای آدم شایسته دنبال آدم هماهنگ (همان حرف گوش کن و اهل لابی ) هستیم.باید آماده بشویم ،  امروز روز ویرایشِ تفکر انقلابی است. روز ویروس‌ زدایی از تفکر انقلاب اسلامی است.»

سنتی ها هم از موتلفه گرفته تا جبهه پیروان آنچنان ناخشنودی خود را از جمنا که فعلا اسم مستعار افراد پشت صحنه تصمیم ساز جناح اصولگرا است نشان داده اند که به خوبی می توان این گزاره را مطرح کرده که همچسبی آنها با این تصمیم سازان لااقل در مدت نزدیک امکان پذیر نیست و حتی ممکن است در بلند مدت هم ممکن نباشد.

حرف و حدیث ها زیاد شده است ؛ صدای اعتراض بلند است و زمزمه هایی غیر منتظره به گوش می رسد از جدایی هایی که در راهند . نکته اینجاست که اصولگرایان اولین بارشان نیست که انتخابات را می بازند. اما این اولین بار است که چنین هزینه سنگینی را بعد از شکست متحمل می شوند . این شورش چند وجهی برای راستگرایان دردسر ساز خواهد شد ؛ واقعیت اما این است که آنچه رخ داده و آنچه در حال وقوع است تنها هزینه باخت در این انتخابات نیست . راستگرایان هزینه جداسازی افراد ارزشمندی مانند ناطق نوری را پرداخت می کنند . کسانی که با کوته بینی جریان هایی مانند رهپویان و ایثارگران اینگونه به حاشیه رانده شدند . آنها اکنون با شکاف هایی بزرگی که در این روزها پدید آمده است خودشان به حاشیه رانده شده اند و همه دراین جناح متوجه این مساله شده اند که چه کسانی جناح را عزت بخشیده بودند و چه کسانی اکنون دوران غربتش را رقم زده اند . شورش درون جناح آغاز شده ؛ روزهای مهمی در پیش است؛ شاید به همین زودی شاهد تغییرات خیره کننده ای در آرایش سیاسی اصولگرایان باشیم.

 

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true